احتمالا وقتی به کلمه «عشق» فکر کنید فورا عواطفی مثل شادی و امید، هیجان، اعتماد و امنیت و گاهی غم و ناامیدی به ذهن شما هجوم میآورد… شاید ما به هیچ کلمه دیگری در لغتنامه به اندازه “عشق “متصل نباشیم. با این حال، با وجود آگاهی از اهمیت عمده آن در زندگی، جالب است که هرگز علنا آموزشی درباره نحوه دوست داشتن نمیبینیم!
ما روابط دوستانه میسازیم، روابط عاشقانه را شروع میکنیم، ازدواج میکنیم و بچهدار میشویم؛ با این فکر که از پس آن برخواهیم آمد. اما در حقیقت اغلب ما به آنهایی که دوست داریم آسیب میرسانیم و بیاحترامی میکنیم. مثلا احساس گناه دادن به دوستی برای گذراندن وقت بیشتری با شما یا دزدکی سرک کشیدن به پیامهای شریکتان یا شرمنده کردن کودکی بخاطر عدم تلاش در مدرسه.
واقعیت این است که همه ما دریافت کننده رفتارهای ناسالم روابطیم و اتفاقا همه ما نیز مرتکب این کارهای ناسالم میشویم. در بدترین شکل آن، آسیبی که به عزیزان خود وارد میکنیم در قالب سوءاستفاده و خشونت نمود مییابد و سوءاستفاده در رابطه چیزی است که یک نفر در هر سه زن و یک مرد در هر چهار مرد در طول عمرش آن را تجربه می کند. اما با این وجود شما هم مثل اکثر مردم موقع شنیدن این آمار، خواهید گفت، « هرگز برای من پیش نمیآید!» اما حقیقت این است که روابط ناسالم و سوءاستفاده در کمین همه است؛ فقط شاید ما به آن اسامی مختلف دیگری بدهیم!
در زیر، به 5 نشانه عشق ناسالم اشاره میکنیم:
نشانه اول: صمیمیت شدید و افراطی
شروع رابطههای سواستفادهگرانه با سوءاستفاده نیست؛ با هیجان و نشاط شروع می شوند حس واقعا خوبی دارد و احتمالا احساس خوش شانسی می کنید. اما در عشق ناسالم، این احساسات با گذر زمان از هیجانانگیز بودن به منقلب کننده بودن و حتی کمی خفهکننده تغییر میکند. باید به خاطر داشته باشیم که مهم نیست رابطه چطور شروع شده بلکه مهم این است که چطور پیش میرود. اوایل شروع یک رابطه جدید، مهم است به چگونگی احساس خود توجه کنید. آیا با به سرعت صمیمی شدن احساس راحتی می کنید؟ آیا حس میکنید فضایی برای نفس کشیدن دارید؟ آیا حریم شخصی شما حفظ میشود؟ به خواستههای شما احترام گذاشته میشود؟
نشانه دوم: انزوا
انزوا یکی از نشانه های عشق ناسالم است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و درک شده است. چرا؟ زیرا هر رابطه جدیدی با علاقمندی شدید طرفین برای وقت گذرانی با هم شروع می شود و در اوایل شما دوست دارید همه لحظات خود را با شریک عاطفیتان بگذرانید و هیچ احساس ناراحتیای را از کمتر ملاقات کردن خانوادتان یا دوستانتان احساس نمیکنید. . . اما انزوا آرام آرام میآید؛ وقتی نامزدتان یا همسرتان شروع میکند شما را از دوستان و خانوادتان، نظام پشتیبان شما، جدا کند و شما را بیشتر به سمت خودش بکشاند. انزوا به دنبال کاشت بذر شک نسبت به تمامی آدمهای زندگی قبل از رابطهتان است. عشق سالم مشمول استقلال است، دو آدمی که دوست دارند با هم وقت بگذارنند اما همزمان با آدمها و فعالیتهایی که قبلا برایشان مهم بوده در ارتباط بمانند.
نشانه سوم: حسادت افراطی و شدید
حسادت افراطی میتواند آرام آرام ایجاد شود. اینکه شریک عاطفی شما توقعاتش زیاد شود، بخواهد مدام بداند کجا هستید و با چه کسی هستید. حسادت بیحد شاید به همراه خود سوءاعتماد و حس مالکیت داشته باشد. حسادت بخشی از رابط هر انسانی است، اما حسادت افراطی فرق دارد. یک بُعد تهدیدآمیز، نا امید کننده و خشن دارد.
نشانه چهارم : ناسزاگویی
در عشق ناسالم، کلمات مثل اسلحه استفاده میشوند. شاید شریکتان به روش آزاردهندهای شما را دست بیاندازد یا شاید داستانها و لطیفههایی بگوید که بهایش خندیدن به شما باشد. وقتی سعی میکنید توضیح دهید احساساتتان جریحهدار شده، شما را به سکوت وا میدارد و احتمالا میگوید «چرا انقدر حساسی؟ / مشکلت چیست؟ دست از سرم بردار / انگار با تو شوخی هم نمیشه کرد!». با شنیدن این حرفها سکوت میکنید. کاملا واضح است که شریکتان باید هوای شما را داشته باشد. کلماتشان باید حمایتگر باشد نه این که شما را آزار دهد. باید رازهای شما را نگهدارد و وفادار باشند و باید حس اعتماد به نفستان را بالا ببرد.
نشان پنجم: عدم ثبات
بهم زدنها و آشتیهای مکرر، خوشیها و ناخوشیهای زیادی. و با بالا گرفتن تنش. دعواهای مستاصلکننده و ناراحتکننده که احتمالا به دنبالشان بخششهای احساسی میآید، در این مرحله، گاهی فراز و نشیبهای زیاد چنان شما را سردرگم کرده که شاید تشخیص ندهید که چقدر این رابطه ناسالم و حتی خطرناک شده است.
*درک نشانههای عشق ناسالم میتواند به شما در فهم و رسیدگی به هر رابطهای در زندگیتان کمک کند. اکنون شاید برای نخستین بار بفهمید چرا در رابطهای دوستانه به بن بست رسیدید یا چرا بعد از هر تعاملی با یکی از اعضای خانوادهتان حس اضطراب و دلسردی را تجربه میکنید. حتی شاید بفهمید که چطور حسادت و هیجانات شماا باعث بروز مشکلات با همکارانتان سر کار میشود. درک کردن و آگاهی، نخستین گام برای بهتر شدن و تکامل است.
در حالیکه نمیتوانید هر رابطه ناسالمی را سالم کنید، میتوانید سهم خود را برای بهتر کردن رابطهها انجام دهید. در این راه، احترام متقابل، گفت و شنود صریح، مهربانی، صبوری را فراموش نکنید.
عشق یک غریزه و نوعی از احساسات است؛ اما “توانایی بهتر دوست داشتن” مهارتی است که همه ما میتوانیم آن را بسازیم و در طول زمان بهبود ببخشیم….
مطالبتون بسیارر عالی و مفیددند
ممنون از لطف شما