جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، جهانی است که هرگفت و شنودی توانایی بالقوه آن را دارد که محور بحث و جدل شود، جهانی است که حتی سیاستمداران آن هم نمیتوانند با یکدیگر صحبت کنند.
همچنین در عصر تکنولوژی، احتمال اینکه ما با اطرافیانمان به وسیله پیامهایی در شبکههای اجتماعی در ارتباط باشیم، بیشتر از داشتن مکالمه و گفتوگوی حضوری و حتی تلفنی است. لذا شاید قابلیت و مهارتهای کلامی از جمله چیزهایی باشد که در آموزشهای امروزی، مغفول ماندهاند.
یک گفت و شُنود نیاز به تعادل بین گفتن و شنیدن دارد و متاسفانه معمولا ما یک جایی در طول راه این تعادل را از دست میدهیم.
*در زیر به چند نکته اشاره میکنیم که به شما کمک میکند یاد بگیرید چگونه گفتگوی بهتری داشته باشید؛ یاد بگیرید گفتگویی داشته باشید که وقتتان را هدر ندهد و در پایان آن، احساس کنید که ارتباطی واقعی بهوجود آوردهاید و منظور خود را رساندهاید.
- در همان لحظه و همانجا باشید. مثلا هنگام صحبت با دوستتان،درمورد بحثی که با صبح مدیرتان داشتید، فکر نکنید/ درمورد ناهار فردا فکر نکنید و… . اگر میخواهید گفتگو را تمام کنید،آن را تمام کنید،اما نصفه ونیمه در آن نباشید.
- فخر فروشی نکنید. اگر میخواهید نظری بدهید بدون هیچ مجالی برای پاسخ یا بحث یا مقاومت، بهتر است که یک وبلاگ بنویسید! منظور اینکه بدانید که هرچیزی که میگویید ممکن است مورد مقاومت یا مخالفت دیگران قرار بگیرد و این نباید شما را آشفته کند.
روانپزشک مشهور اسکات پک میگوید : “درست گوش دادن نیاز به این دارد که خودتان را کنار بگذارید.” و گاهی این به این معنی است که در هنگام گفتوگو تعصب را کنار بگذارید و با ذهنی باز به دیگران گوش دهید. یادتان باشد که هر کسی را که میبینید، چیزی میداند که شما نمیدانید! یا هر کسی در چیزی مهارت دارد که احتمالا شما ندارید!
- اگر نمیدانید، بگوید که نمیدانید.
- تجربه خودتان را با طرف مقابلتان برابر ندانید. یعنی چه؟ یعنی اگر کسی درباره از دست دادن فردی از اعضای خانوادهاش صحبت میکند، بلافاصله شما درباره زمانی که یکی از اعضای خانودهتان را از دست داده بودید صحبت نکنید. اگر درباره مشکلی که با همسرش دارد صحبت می کند، به او نگویید که من مشکلات بزرگتری را با همسرم پیش رو گذاشتیم. اینها مثل هم نیستند… چون همه تجربیات منحصر بفرد اند… نیازی نیست برای اثبات اینکه که چقدر رنج کشیده اید یا چه تجربیاتی در زندگیتان داشتهاید، از این لحظهها استفاده کنید.
- تلاش کنید که نظرتان را مدام تکرار نکنید. این واقعا کسل کننده است و متاسفانه ما خیلی تمایل به این کار داریم ؛ به ویژه در گفتگوهای کاری یا در گفتگو با بچه ها، ما یک حرف یا نظر را بارها و بارها تکرار میکنیم. لطفا این کار را نکنید!
- گوش بدهید. گوش دادن شاید مهمترین مهارتی است که باید در خودتان ایجاد کنید. ولی چرا ما به همدیگر گوش نمیدهیم؟
در درجه اول چون ما ترجیح میدهیم حرف بزنیم! چون هنگامی که حرف میزنیم، کنترل مکالمه را در دست داریم، مرکز توجهیم و میتوانیم هویت و تواناییهایمان را به بقیه نشان دهیم.
اما دلیل دیگری هم وجود دارد: وقتی قرار است فقط شنونده باشیم، حواسمان پرت میشود. یکی از دلایل آن این است که یک فرد معمولی حدود ۲۲۵ واژه در دقیقه میگویند، اما ما می توانیم تا ۵۰۰ واژه در دقیقه بشنویم. پس ذهن ما برای ٢٧٥ واژه دیگر نیز جا دارد که احتمالا این فضای خالی را با افکار غیرمرتبط و پراکنده پر میکند.
درست است که شنونده بودن تلاش و انرژی میخواهد، اما اگر اینکار را نکنید، در یک گفت و شنُود نیستید. شما تنها دو نفر هستید که جملاتی به سختی مرتبط را در یک محل مشترک به زبان میآورید!
برای همین است که استفان کاوی میگوید: “بیشتر ما با این هدف که درک کنیم گوش نمیدهیم؛ ما با هدف اینکه پاسخ دهیم گوش میکنیم.“