فردی و عمومی

کمال گرایی

“من کمی کمال گرا هستم” تا به حال چندین بار این جمله را شنیده‌اید؟!

ظاهرا این نقطه ضعف، مورد علاقه همه ماست! و نکته جالب آنکه تحسین اغراق‌آمیز ما برای کامل بودن آنقدر فراگیر است که ما هرگز این مفهوم را زیر سوال نمی‌بریم. ما تمایل داریم کمال‌گرایی را به عنوان نمادی از ارزش و موفقیت نگه داریم؛ اما واقعیت این است که شواهد کمی مبنی بر موفق‌تر بودن کمال‌گراها در دست است.

کمال‌‌گرایی در روانشناسی باوریست که در آن باید تمام کار‌ها را به شیوه‌ای وسواسی کامل انجام داد و غیر از آن مورد قبول نیست. این افراد احساس ناخرسندی و نارضایتی دارند- احساسی مبنی بر اینکه آن‌ها هرگز به اندازه کافی کامل نیستند.

کمال‌گرایی میتواند باعث بسیاری از مشکلات روانی شود مانند: افسردگی، اضطراب، بی‌اشتهایی عصبی، پراشتهایی عصبی، تفکرات خودکشی و… . اما با این همه، در سال‌های اخیر رشد کمال‌گرایی نرخ هشداردهنده‌ای داشته است. به نظر می‌رسد که تغییرات جامعه، باعث این افزایش شده است و جامعه‌ی متحول شده‌ی کنونی، بیش از پیش حس هویت شخصی افراد را تحت تاثیر قرار داده است. جوانان امروزه بیشتر از قبل نگران دستیابی به سبک زندگی کامل و وجه، جایگاه اجتماعی وثروت هستند.

برای مثال امروزه جوانان بیشتر از قبل احتمال دارد ثروت را از مهم‌ترین اهداف زندگی بدانند و هم‌چنین سهم بیشتری از دارایی خود را صرف وجه خود و دستیابی به جایگاه اجتماعی بهتر کنند. نمایش دادن این دستاوردها و این سبک زندگی در شبکه‌های اجتماعی، اوضاع را وخیم‌تر کرده. در این فرهنگ جدید بصری، بی نقص به نظر رسیدن بسیار مهم شده و همواره تقویت می‌شود. در چنین فضایی تعجبی ندارد که جوانان چنین نیاز شدیدی را برای تلاش‌کردن و به دست آوردن معیارهای مورد قبول جامعه احساس کنند.

شاید در نگاه اول بگوییم اینکه فردی بخواهد همه چیز کامل و بی نقص باشد و دائما برای آن تلاش کند، اشکالی ندارد و تازه بسیار هم خوب است اما مشکل اینجاست که باید بدانیم که افراد کمال گرا معمولاً به هیچ جا نمی‌رسند! یا اگر هم به جایی برسند، صدمات زیادی دریافت خواهند کرد و اعتماد به نفس و عزت نفس خود را از دست خواهند داد. بر خلاف باور عمومی، کمال‌گرایی درواقع در مورد کامل کردن کارها یا چیزها نیست، در مورد سخت کوشیدن برای برتری هم نیست. کمال‌گرایی ریشه در کامل کردن خود دارد- کامل کردن یک خود ناکامل.

سه عنصر اصلی کمال‌گرایی:

کمال‌گرایی خودمحور: میل غیرمنطقی به کامل بودن.” من تلاش می‌کنم تا جایی که می‌توانم کامل باشم”.

کمال‌گرایی القا شده به وسیله جامعه: این حس که دیگران بیش از حد از من انتظار دارد.

کمال‌گرایی دگر محور: تحمیل استانداردهای غیرواقعی بر دیگران. اگر من از کسی بخواهم که کاری را انجام دهد، انتظار دارم که بی‌نقص انجام شود“.

تحقیقات نشان داده که هرسه عنصر کمال‌گرایی با سلامت روان آسیب دیده مرتبط است اما مشکل‌سازترین عنصر کمال‌گرایی، مدل القا شده به وسیله جامعه است؛ این نوع از کمال‌گرایی بیشترین همبستگی را با بیماری‌های روانی دارد. تحقیقات طولی نشان داده‌اند که در طول زمان، کمال‌گرایی القا شده از جامعه، بیشترین افزایش را داشته است. در این نوع کمال‌گرایی، افراد نیاز شدیدی برای برآورده کردن توقعات دیگران دارند و اگر توقعات دیروزیِ کامل بودن را برآورده کنند، پس از آن از خودشان توقعات بیشتری پیدا می‌کنند؛ چرا که اعتقاد دارند هرقدر بهتر باشند، باز هم از آن‌ها انتظار می‌رود که بهتر شوند! این به نوبه خود یک احساس عمیق ناتوانی و ناامیدی را در آنها به وجود می‌آورد.

حال چه باید کرد؟

به نظر می‌رسد که انگار عادی شده که بگوییم جوانان تنها به کمی “تاب‌آوری بیشتر” در برابر این فشارهای جدید و غیرمنتظره نیازمندند. اما بیایید به این فکر کنیم که شاید بهتر باشد که جامعه و فرهنگی بسازیم که در آن جوانان نیاز کمتری به بی نقص بودن احساس کنند. حتما ساختن چنین جامعه‌ای یک چالش عظیم است.

برای نسلی از جوانان که تمام روزها و هفته‌ها، زیر نورافکن معیارها و رسانه‌های اجتماعی زندگی می‌کنند، کمال‌گرایی تا زمانی که آنها در زندگی هدفی بزرگتر از اینکه به نظر دیگران چگونه می‌آیند، نداشته باشند، غیرقابل اجتناب است. آنها هربار که از قله‌ای بر زمین کوبیده می‌شوند، گزینه‌ای غیر از فتح دوباره آن قله نمی‌بینند. اما واقعیت این است که جدال بی‌پایان در فراز و نشیب یک قله یکسان، راه شادمانی نیست. تا زمانی که ما به جوانان می‌آموزیم که در زندگیشان چیزی واقعی‌تر و معنادارتر از این جست‌و‌جوی مایوس‌کننده برای کمال نیست، نسل آینده را به همین ناامیدی و بیهودگی محکوم است.

اگر میخواهیم به جوانانمان کمک کنیم که از قله کمال‌گرایی بگریزند، باید به آنها بیاموزیم که در این جهان پرهرج و مرج، گاهی زندگی ما را شکست می‌دهد. اما مشکلی نیست! بدانیم شکست، ضعف نیست. بدانیم که هیچ‌کس بی نقص نیست…

#زیبایی‌های ناکامل بودن را به عنوان بخشی طبیعی از زندگی ببینیم و بپذیریم.

ریحانه تابش
ریحانه تابش هستم، دارای مدارک کارشناسی روانشناسی از دانشگاه اصفهان و کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی از دانشگاه کاشان. مشاوره تحصیلی، مشاوره تربیتی و غیره. با افتخار آرزو میکنم همیشه و همه‌جا برای همه هم‌میهنان گرانقدرم مفید باشم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *